1. پوستم ادامه شب بود
    کاتبان نوشته بودند
    نام را در صندوق مهر و موم سکوت
    و شب کلمه بود
    که رود روزها و شبان 
    به شب می ریخت
    پلنگ زخمی
    راه را تا چشمه های شب آمده بود
    پنجه هاش خونی
    از تقلایی سخت
    و تصویر اندامش بر شب ها و روزهای رفته بر شب ها و روزهایی که می آیند نقش بسته بود
    در سطح، لکه ها شکل می گرفت
    شبیه سکوت، شبیه پلنگ، شبیه شب
    با آن که شب بود
    لکه ها کبود 
    و التهاب ماه 
    فرو می ریخت به شب 
    وفرو می رفت در پوست
    و شب پلنگ بود
    زخمی از تقلایی خونین
    *
    (مجموعه شعر گرگ ها و لاجورد-فرغ رخشا-نشر بوتیمار)