قیصر امین پور
- تو بیایی، همه ساعتها و ثانیهها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
قیصر امین پور
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:2 توسط مریم
|






در تمام طول اين سفر اگر
طول و عرض صفر را
طي نكرده ام
در عبور از اين مسير دور
از الف اگر گذشته ام
از اگر اگر به يار رسيده ام
از كجا به ناكجا ...
يا اگر به وهم بودنم
احتمال داده ام
بازهم دويده ام
آنچنان كه زندگي مرا
در هواي تو
نفس نفس
حدس مي زند
هر چه مي دوم
با گمان رد گامهاي تو
گم نمي شوم
راستي !
در ميان اين همه اگر
تو چقدر بايدي !
قيصر امين پور
![]()
ما در عصر احتمال به سر می بریم...
در عصر شک و شاید...
در عصر پیش بینی وضع هوا...از هر طرف که باد بیاید...
در عصر قاطعیت تردید...عصر جدید...
عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال، یقینی نیست...اما من بی نام تو...
حتی یک لحظه احتمال ندارم...چشمان تو عین الیقین من...قطعیت نگاه تو ...
دین من است....من از تو ناگزیرم...
من بی نام نا گزیر تو می میرم...