خداحافظ گاری کوپر - رومن گاری
- میدونی؟ حتی یک نظریه ای هست که میگه ما نمیتونیم ادعا کنیم که خودمون فکر میکنیم. ظاهرا فکر کرده میشیم ...
خداحافظ گاری کوپر - رومن گاری
لیدی ال
رومن گاری
ترجمه : مهدی غبرایی
ناشر : نشر ناهید
تعداد صفحه : 201
سال انتشار : چاپ ششم /1390
قیمت : 4500 تومان
لیدی ال رمانی فرانسوی است که در سال ۱۹۵۷ توسط رومن گاری نوشته شد و داستان عشق دو دلداده آرمان و آنت بودن رو به تصویر میکشد.
لیدی ال در جشن تولد هشتاد سالگی اش تصمیم می گیرد پرده از رازی بردارد که سالها از دید همه پنهان مانده است. لیدی ال یکی از قدرتمندترین زنان انگلیس است که به واسطه همسرش لرد ال طرف مشورت بسیاری از سیاسیون زمان خودش قرار می گیرد.
در روز تولد هشتاد سالگی اش لیدی ال متوجه می شود بنای قدیمی ای که به کلاه فرنگی معروف است و در انتهای املاک وسیع خانوادگی اش قرار گرفته در طرح ساخت بزرگراهی قرار گرفته و باید خراب شود و این باعث نگرانی لیدی ال شده است. چون رازی را در تمام این سالها در این عمارت مخفی کرده است.
سر پرسی شاعری ست که در سن هفتاد سالگی هنوز هم دلداده ی لیدی ال است و لیدی ل هم به نوعی به دید ترحم در او می نگرد ف هرچند قدری بیشتر از بقیه او را دوست دارد.
لیدی ال از سر پرسی می خواهد که او را تا عمارت کلاه فرنگی همراهی کند تا چیزی را به او نشان دهد و کل داستان در این حدودن یک ساعت پیاده روی اتفاق می افتد و لیدی ال داستان خودش را برای سر پرسی تعریف می کند. لیدی ال در اصل دختری به نام آنت بوده که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه زندگی می کرده و پس از مرگ مادرش عهده دار خرج پدر همیشه مستش نیز هست. پدری که همیشه شعارهای تندروانه و آنارشیستی می دهد و در اصل از اساس و بنیاد همه چیز را نسبی می داند در جایی به آنت(لیدی ال )می گوید:
"ازدواج یک جور دزدی ست.به هیچ وجه عادلانه تر از انواع دیگر مالکیت خصوصی نیست."
و پس از اینکه پدرش کشته می شود تازه مشخص می شود که او در اصل جاسوس پلیس در بین آنارشیستها بوده و جیره بگیر حکومت بوده. پس از مرگ پدر آنت تصمیم می گیرد زندگی ِ تازه ای را شروع کند وبه نوعی پای در راه خودفروشی می گذارد :
" بهتر است شروع زندگی از پیاده رو باشد تا خاتمه آن."
و در این راه به شخصی به نام آلفونسو روکور معرفی می شود که سرکرده یِ باند فحشا و قمار در پاریس است و توسط او به جوانی به نام آرمان دنی که شاعری شوریده حال است معرفی می شود. در اصل ماجرای داستان از این آشنایی شروع می شود .آرمان دنی آنارشیستی مدافع حقوق ضعفاست که تحت هر شرایطی می خواهد حق مظلوم را از ظالم بستاند و حتی در این بین به عقاید کسانی مانند مارکس هم حمله ور می شود. دنی شخصیتی آرمانگراست که عملن وجودش نفی خود اوست. راه خشونت را در پیش می گیرد و در این بین آنت را هم همراه خود می سازد. آنت عاشق آرمان دنی می شود و آرمان هم به نوعی عاشق اوست هرچند بیشتر از هرچیز عاشق هدف خودش است. در اصل تصمیم بر این بوده است که آنت برای مقاصد و اهداف مبارزه آرمان دنی و جنبشش تربیت شود و بوسیله او از ثروتمندان باجگیری شود اما داستا ن به شکل دیگری می چرخد.
داستان فرازونشیب زیادی دارد و در نهایت آنت با لردی انگلیسی که عنقریب هم خواهد مرد آشنا می شود و لرد انگلیسی از او تقاضای ازدواج می کند و او هم بین عشق و عقلانیت گیر می افتد و وقتی می فهمد که از آرمان باردار است تصمیم می گیرد با لرد ازدواج کند و بچه ی آرمان را به عنوان بچه ی او جا بزند ..سه سال بعد لرد می میرد و ثروت عظیمی برای آنت به جا می گذارد. پیشینه آنت توسط لرد انگلیسی کاملن پاک شده و حالا او با لرد دیگری به نام لرد ال ازدواج می کند و به عنوان لیدی ال شخصیتی در دل تاریخ معاصر انگلستان پیدا می کند. آرمان هم در تله ای که لرد انگلیسی برای او برپا کرده بود گیر می افتد هرچند پس از ده سال از زندان آزاد شده و بوسیله ای برای لیدی ال پیغام می فرستد که می خواهد او را ببینید ...
تا اینجای داستان سر پرسی گاه و بیگاه پاهایش لرزیده و حال به نزدیکی ِ عمارت کلاه فرنگی رسده اند.سر پرسی به هیچ عنوان نمی خواهد این داستان را باور کند. که لیدی ال روزگاری دست در دست آنارشیستها دست به قتل شاهزاده ها و پادشاهان زیادی زده است ... اوج داستان صفحه آخر است ... کتاب را بخرید و ببینید در صفحه آخر چه نوشته است!
این داستان در اصل تقابل بین عشق و آرمان گرایی است. زن عاشق مرد است و از او می خواهد که زندگی ِ ساده ای را در گوشه ای از این دنیای خاکی آغاز کنند و مرد نمی تواند دست از آرمان هایش بکشد.زن اسیر عشق مرد است و نمی تواند خودش را از این دام آزاد کند.
داستان به صورت خطی جلو میرود.وقایع به توالی بیان می شوند هرچند داستان کتاب در فصول ابتدایی کمی سبک به نظر می رسد اما در فصول پایانی قوت پیدا می کند هرچند به پای خداحافظ گری کوپر نمی رسد.
شخصیت آرمان دنی هم طبق برخی اسناد واقعی ست و چنین شخصیتی همراه راواکول معروف(بمب انداز معروف اواخر قرن نوزده ) دست به تخریب زیادی زده اند.
البته قابل ذکر است در برخی جاها داستان شکل بیانیه سیاسی را می گیرد ....
پشت جلد :
ومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از خیل جوانان اواخر قرن پر اشوب 19 بر گزیده است . که یکی ارمان سودای مبارزه سیاسی را در سر می پروراند و دیگری دیانا سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن می خواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری می شود در این هنگامه ی پر غوغا پیوسته شکننده تر ، اسیب پذیر تر است.
بخش هایی از کتاب را در وبلاگ ریحــــــان بخوانید.
یکی از آن بلیطهای راه آهن را خریده بود که اگر پولش را به دلار پرداخته باشی میتوانی هرقدر دلت خواست به هر قطاری سوار شوی و در اروپا به هر کجا که خواستی تشریف ببری. طرف به قدری قطار عوض کرده بود که مخش معیوب شده بود. آخر میخواست بلیطش حرام نشود. آنقدر خط عوض کرده بود که دیگر نمیتوانست یک جا آرام بگیرد. اگرباگ، که همیشه در شاشگاه راه آهن زوریخ پلاس بود، او را آنجا ندیده بود یارو باز سوار قطار شده و به حرکت خود ادامه داده بود. آن قدر میرفت و میرفت که عاقبت مجبود میشدند به ضرب تیر متوقفش کنند. فهمیده بود که چند هفته بیشتر از مدت اعتبار بلیطش باقی نمانده و همین دیوانهاش کرده بود. از فرط اضطراب داشت غش میکرد و باگ تا سرحد بیهوشی کتکش زده بود. وگرنه طرف میخواست به قطار سریع السیری سوار شود و به ونیز برود.
. . . مثل گوساله ای می ماند که یکدفعه شعور پیدا کرده بود و فهمیده بود مادرش گاوه و از خود بیزار شده باشد.
اتومبیل ، کمونیسم ، میهن پرستی ، مائو ، کاسترو
خداحافظ گری کوپر - رومن گاری
منبع : Goodreeds