جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی

 

 

بی کار سفره نیست و بی سفره، عشق. بی عشق، سخن نیست و سخن که نباشد فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست: زبان و دل کهنه میشود و روح در چهره و نگاه در چشم ها می خشکد، دستها در بیکاری فرسوده می شود .
 
 
جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی
 

کلیدر - محمود دولت آبادی

 

 

هر بوی و بوسه، هر آمیزش دم با دم، هر غلت و هر تماس، بندیست تا بر کلاف زندگانی دو تن پیچانده شود.


کلیدر - محمود دولت آبادی

 

کلیدر - محمود دولت آبادی



  1. ما را مثل عقرب بار آورده اند؛مثل عقرب!
    ما مردم صبح که سر از بالین ورمی داریم تا شب که سر مرگمان را می گذاریم، مدام همدیگر را می گزیم. بخیلیم؛بخیل! خوشمان می آید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم؛ خوشمان می آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم.
    اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را می جود. تنگ نظریم ما مردم. تنگ نظر و بخیل. بخیل و بدخواه. وقتی می بینیم دیگری سر گرسنه زمین می گذارد، انگار خیال ما راحت تر است.وقتی می بینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست. انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم!

    کلیدر - محمود دولت آبادی

نون نوشتن - محمود دولت آبادی



  1. پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی ، و اگر انسان دچار پیری زودرس می شود ، برای این است که فردایی نمی بیند!

    نون نوشتن - محمود دولت آبادی

کلیدر - محمود دولت آبادی





  1. درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچ کس حالی کرد!
  2. کلیدر - محمود دولت آبادی

سلوک - محمود دولت آبادی





  1. تا چه مایه اندوهناک و دشوار می تواند باشد عالم
    وقتی تو هیچ بهانه ای برای حضور در آن نداشته باشی ...

    سلوک - محمود دولت آبادی

جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی





  1. روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند.
    روز و شب دارد.روشنی دارد،تاریکی دارد.کم دارد،بیش دارد.
    دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده تمام می شود بهار می آید...

    جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی

نون نوشتن - محمود دولت آبادی






  1. تاریخ معاصر سرزمین ما ایران گویا بیش از یک سوء تفاهم نبوده است.

    نون نوشتن - محمود دولت آبادی