1. تن داده ام به خواب
    و تنهایی
    دارد از دست هایم
    شروع می شود
    نیستی و شب
    زهری ست
    که در تنم
    به راه افتاده است

    یاور مهدی پور

    از کتاب : سدها خواب آب را عمیق می کنند