تهران در بعدازظهر - مصطفی مستور
تهران در بعدازظهر
ناشر : نشر چشمه
تعداد صفحه:72
نوبت چاپ: هشتم/ تابستان 1390
قیمت : 2000 تومان
تهران در بعد از ظهر شامل شش داستان کوتاه از آدمها و زندگی های اطراف ماست که گاهی بدون اینکه خودمان متوجه شان باشیم هر روز از کنار ما گذر می کنند.
هیاهو در شیب بعد از ظهر : داستان چند جوان که برای خوشگذرانی به مسافرت میروند و در بینشان جوان عارف مسلک وشیدایی به نام الیاس قرار دارد که وصله ناجور جمع است. الباقی آدمهای قصه نظیر فریدون و شهرام همان آدمهای روزمره زندگی تک تک ما هستند البته با اشکال متفاوت تر. در این داستان و سایر داستان های دیگر این مجموعه زنها نقش معقول تری دارند. یعنی به عنوان دکور داستان مطرح نشده اند. جزء شخصیت های اصلی قصه هستند . آخر این داستان جالب خواهد بود.
چند روایت معتبر درباره بهشت : داستان کودک عقب افتاده ای ست که بقیه دوستانش به او کله کدو می گویند و به نوعی عاشق خواهر بزرگترش منیژه است. شبها روی پشت بام می خوابند و ستاره های آسمان را مالک می شوند و هربار هم کله کدو به خاطر اشتباهی مجبور است یکی از ستاره هایش را به خواهرش بدهد. کله کدو عاشق موهای بلند و مشکی خواهرش است و در پایان داستان که خواهرش پس از عروس شدن به خانه مادری سر میزند متوجه می شود خواهرش موهایش را کوتاه کرده است و ...
تهران دربعدازظهر : داستان اصلی این مجموعه همین داستان است که نام کتاب نیز از روی ان گرفته شده است. دقایقی فریز شده از زندگی آدمها در گوشه هایی از شهر تهران است که به تعبیر منتقدی آن هفت تکه ی روی نام کتاب بر طرح جلد کتاب نشان دهنده همین هفت روایت است.آدمهایی که شاید خودمان باشیم در برخی از این دقایق.
چند روایت معتبر درباره ی دوزخ : داستان زن جوانی که مشغول روسپیگری ست. داستان را از جایی شروع می کند که دغدغه زندگی همه ماست اینکه روی هر چیزی قیمت می گذاریم و عمده ترین سوالمان هم این است : چند؟ آدمها چند و ... در این بین مردی وارد داستان می شود که فقط می خواهد با این زن صحبت کند و ...
چند روایت معتبر درباره ی برزخ : داستان مردی که دانشجوی دکترای ادبیات است و به نظر میرسد در رابطه با دختران مشکل دارد و در آن واحد عاشق دو دختر به نامهای سارا و سوفی شده است. سارا همکلاسی اوست که برای پرسیدن سوالی پیش مرد میرود و سوفی هم کارمند یک آزمایشگاه است ...
چند مسئله ی ساده : بخش جالب کتاب همین مساله هائی ست که به شکل کاملن روانی بیان شده اند و در دل خود معضلات اساسی را عنوان می کنند. شاید به واقع مستور پتک خود را در این قسمت بر سر خواننده ی حواس پرت کتاب وارد می کند تا لحظه ای در مقابل خود قرار گیرد.
داستان کوتاه سبکی ست که در این چند سال اخیر بسیار رواج داشته و مصطفی مستور یکی از حرفه ای ترین نویسندگان در ژانر داستانهای کوتاه است که با بیانی ساده و گاهی پیچیده در مفاهیم شاعرانه روابط بین آدمهای زندگی واقعی را عنوان می کند. چیزی که در تمام داستانهای مستور هویداست. ولی مساله ای که کمی نگران کننده می نماید این است که انگار مستور دچاری نوعی تسلسل شده است. در دایره ای می چرخد و دوباره می رسد به داستان "روی ماه خداوند را ببوس" . بیان روان داستان به صورت تک خطی از نقاط قوت داستان نویسی مستور است و شاید کمتر کسی توانسته به این شکل ساده و از دل دو سه خط ماجرا داستان در آورد. اینکه مستور چه فلسفه ای در پس ذهنش دارد و یا چه دیدی به آدمها دارد یقینن در شکل گیری داستانهایش تاثیر به سزایی دارد و تغییر نگرشش به قول خودش درباره زنها نیز در این کتابش کاملن مشخص است.
آدمها در کتابهای مستور تکرار می شوند. مجموعه ای از اسامی شامل سارا ،سوفی، شهرام و ... و مانند برخی علاقه ای به ایجاد حلقه های جدید در بین آدمهای کتابهایش ندارد. به هر حال خواندن این کتاب وقت زیادی نخواهد گرفت ولی انتظار خاصی از داستان های کتاب نداشته باشید. تعلیق و هیجان و غیره ... فقط بیان روایی ساده از آدمهای اطراف ما که بنده به شخصه لذت میبرم از این سبک.
نمره من به این کتاب: 3.5 از 5
بخش هايي از كتاب: