1. مردي كه همسرش را دفن مي كرد سر مزارش با چشم هاي اشكبار كنار روحاني ايستاد . 
    زير لب مي گفت : دوستش داشتم . 
    روحاني سرش را تكان مي داد . 
    " يعني ... واقعا دوستش داشتم . "
    مرد يك مرتبه زد زير گريه . 
    "اما ... فقط يك بار آن را به او گفتم . "

    ذره اي ايمان داشته باش - ميچ آلبوم


    منبع : وبلاگ معرفی کتاب