ذره اي ايمان داشته باش - ميچ آلبوم
- مردي كه همسرش را دفن مي كرد سر مزارش با چشم هاي اشكبار كنار روحاني ايستاد .
زير لب مي گفت : دوستش داشتم .
روحاني سرش را تكان مي داد .
" يعني ... واقعا دوستش داشتم . "
مرد يك مرتبه زد زير گريه .
"اما ... فقط يك بار آن را به او گفتم . "
ذره اي ايمان داشته باش - ميچ آلبوم
منبع : وبلاگ معرفی کتاب
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 8:13 توسط مریم
|