1. خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز
    همچنان می سوزد این آتش 
    نقشهایی را که من بستم به خون دل 
    بر سر و چشم در و دیوار 
    در شب رسوای بی ساحل 
    وای بر من ، سوزد و سوزد 
    غنچه هایی را که پروردم به دشواری 
    در دهان گود گلدانها 
    روزهای سخت بیماری 
    از فراز بامهاشان ، شاد 
    دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب 
    بر من آتش به جان ناظر 
    در پناه این مشبک شب 
    من به هر سو می دوم ، گریان
    گریان ازین بیداد 
    می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد

    اخوان ثالث