الکساندر مدوید، کشتی گیر بزرگ روسی و رقیب تختی پس از مرگ وی گفته است: «من نمی دانم به چه شکلی عظمت او را بیان کنم، چرا که او چیزهای بسیاری به ما آموخت و من هنوز هم به ورزشکاران مملکتم می گویم که وقتی روی تشک کشتی می روید، اول اخلاق را رعایت کنید و اگر توانستید از این ورزش در راستای اخلاق و صداقت و درستی بهره ببرید. چنین ورزشی است که به درد انسان می خورد، نه چیز دیگر.»

الکساندر مدوید، بر مزار تختی در حال گریه گفته است: “در طول مدتی که کشتی گرفته‏ام، شجاع‏تر، خوش خُلق‏تر و مهربان‏تر از تختی ندیده‏ام.” مدوید خاطره جالبی از تختی دارد : «در سال ۱۹۶۲ در تولیدوی آمریکا من و تختی دیدار نهائی را برگذار کردیم. در جریان مسابقه ها، پای راست من به شدت ضرب دیده بود و روحیه ام را خراب کرده بود. من فکرم متوجه تختی بود که باید با این پای ناجور با او مبارزه می کردم، به راستی من تا آن موقع از خصوصیات اخلاقی، رفتار و کردار انسانی و والای تختی خبرنداشتم. اما در آنجا به عظمت، انسانیت و جوانمردی تختی پی بردم و تحت تاثیرآن قرار گرفتم. او که شنیده بود پای راست من ضرب دیده با این پا به خوبی رفتار کرد و هر گز نخواست با گرفتن این پا مرا زجر دهد. او تا پایان بازی، مرد و مردانه تمیز کشتی گرفت و از پای آسیب دیده من استفاده نکرد و مرا غرق اعجاب و تحسین کرد. تختی با این کار فوق العاده اش نشان داد که یک پهلوان واقعی است. بعد از این واقعه، ما به صورت دو دوست درآمدیم. او همیشه مرا دوست می داشت. او ملت خودش را هم دوست می داشت و فکر می کنم تختی اصلا برای ملتش زندگی می کرد.»

تختی می گوید: “به نظر من تاریخ تولد و مرگ یک انسان، همه ی زندگی او را تشکیل نمی دهد، آنچه که زندگی او را از لحظه ی آغاز، از روز تولد تا لحظه ی مرگ می سازد، شخصیت، جوانمردی، صفا، انسانیت و اخلاقیات اوست”