فروغ فزخزاد
- آن کلاغی که پرید
ازفراز سر ما
و فرو رفت در اندیشه ی آشفته ی ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه ی کوتاهی ، پهنای افق را پیمود
خبر مارا با خود خواهد برد به شهرهمه می دانند
همه می دانند
که من و تو از آن روزنه ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه ی بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می ترسند
. . .
فروغ فزخزاد
+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 12:46 توسط مریم
|