1. دو نفر آدم ,وقتی ناچارند با هم سر کنند, رنگ و رشته های خاص و کشمکش های خاصی آنها را به هم گره می زند.در هر حال, از کشمکش- پنهان یا آشکار- پرهیز نمی توانند بکنند. درست مثل اینست که رشمه ای به دور دستها،شانه ها،پاها و گردنهاشان پیچیده و هر سر
    این رشمه به دست دیگری باشد.بندی همدیگر .در این کشمکش – که انگار اجباریست –نزدیک به هم اگر بشوند،خفقان می گیرند و دور اگر بشوند ترس برشان می دارد.سر رشمه اگر از دست ها نگریزد ،به هر حال ،کشمکش بر قرار می ماند

    جای خالی سلوچ- محمود دولت آبادی