ذره اي ايمان داشته باش - ميچ آلبوم
- مردي كه همسرش را دفن مي كرد سر مزارش با چشم هاي اشكبار كنار روحاني ايستاد .
زير لب مي گفت : دوستش داشتم.
روحاني سرش را تكان مي داد.
"يعني ... واقعا دوستش داشتم."
مرد يك مرتبه زد زير گريه .
"اما ... فقط يك بار آن را به او گفتم."
ذره اي ايمان داشته باش - ميچ آلبوم
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 8:45 توسط مریم
|