1. كتاب من، داستان هایی را روایت می‌كند كه هر زن خانه داری وقتی بچه هایش راهی مدرسه شدند، خیلی زود در را می‌بندد و پشت میز آشپزخانه یا روی كاناپه یی لم می‌دهد و آن را با لذت می‌خواند و این برای من از همه چیز بهتر است. برای اینكه این روزها در ر
    خوت زندگی روزمره آدم ها بیش از همه نیازمند یك رفیق هستند، نیازمند كسی كه حرف شان را بفهمد و این زنان هستند كه حرف من را می‌فهمند.
    من در جست وجوی چیز دیگری هستم و آن را پیدا كرده ام: خواننده من همان زنی است كه همسرش پس از یك روز كاری به خانه می‌آید و هنوز بوی عطر زنانه از روی كتش نرفته است، اما او مجبور است كه به خاطر بچه هایش لبخندی حواله همسرش كند و این حس دردناك احمقانه ممكن است گریبان هر یك از ما را در لحظه هایی بگیرد و چه خوب كه زنی می‌بیند كه او تنها نیست. من خودم را رفیق روزهای خیانت و سرخوردگی می‌دانم.

    آنا گاوالدا